Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-05-06@23:09:25 GMT

کتابی که «مرتضی سرهنگی» را سکته داد، سریال شد!

تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۸۸۶۱۷

‍‍‍‍‍‍

به گزارش قدس آنلاین، سریال «سوران» به عنوان تازه‌ترین محصول مرکز سریال سوره، به کارگردانی سروش محمدزاده، نویسندگی عباس ریاحی و تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده که از چهارشنبه ۱۷ خردادماه از شبکه یک سیما پخش شده است اقتباسی آزاد از کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته «کیانوش گلزار راغب» است.

روایت زندگی یک جوان آزاده‌ کُرد در التهابات دهه ۵۰ منطقه کردستان است که هیچ‌گاه تسلیم نشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

راوی این کتاب، یکی از رزمندگان نیروهای دفاع مقدس، امیر سعیدزاده است که در هیچ سازمانی عضویت ندارد و نیرویی آزاد محسوب می‌شود؛ با این حال در مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی حضور پیدا می‌کند و همچنین برای شناسایی به مأموریت‌های خارج از کشور می‌رود. بعد از آن وارد سپاه می‌شود و لباس پاسداری به تن می‌کند.

سعیدزاده که از هموطنان مسلمان اهل تسنن است در سال ۵۹ اسیر حزب کومله می‌شود و از آنجا می‌گریزد. وی در خصوص این دوره از اسارت می‌گوید: «کسی که به مملکت خودش خدمت می‌کند و عقیده‌ای غیر از سوسیالیستی دارد، برازنده  صفت‌هایی چون مزدور و خودفروش نیست. به همین دلیل مقاومت می‌کردم و عقاید آن‌ها را نپذیرفتم. کومله هم در شهرک «ربک» اسیرم کرد و بعد از چند جابه‌جایی به زندان مرکزی بردند که آنجا آقای گلزار، نویسنده‌ همین کتاب را دیدم. آن موقع ایشان جوان رعنایی بود و هنوز سبیل درنیاورده بود.»

مرتضی سرهنگی، نویسنده ادبیات پایداری درباره سوژه این اثر گفته است: «بعد از اینکه کتاب «عصرهای کریسکان» را خواندم، از فشاری که این کتاب به من وارد کرد، سکته کردم و در بیمارستان بستری شدم. چون من را خیلی اذیت کرد. اذیت به‌معنای اینکه آقای سعیدزاده و خانواده‌شان رنج زیادی را تحمل کردند و در این رنج، امید هم داشتند.»

دومین مرتبه‌ای که اسیر می‌شود، دقیقاً همزمان با عملیات مرصاد و بعد از قطعنامه است، اما این بار در سلیمانیه‌ کردستان عراق به دست دموکرات به‌مدت حدود چهار سال اسیر می‌شود. این‌طور امیر سعیدزاده هموطن آذربایجانی‌غربی کُرد زبان ۶۰ ماه اسارت را می‌گذراند. ۲۰ ماه در اسارت کومله و ۴۰ ماهم در اسارت دموکرات‌ بود.

امیر سعیدزاده روای کتاب «عصرهای کریسکان» در گفت‌وگویی معنای «عصرهای کریسکان» اینگونه شرح می‌دهد: «به جایی که بنده اسیر بودم، دره‌ کریسکان می‌گفتند. سنگ‌هایی که رودخانه‌ فصلی آن‌ها را صیقل می‌دهد و صاف می‌کند، به زبان کُردی کریسک می‌گویند. این دره هم کلاً از این سنگ‌ها پر است. دره‌ پهنی بود که رودخانه‌ فصلی داشت. محل اسارت من در همین دره در کردستان عراق بود.»

وی در ادامه بیان می‌کند: «من اسیر حزب دموکرات کردستان عراق شدم. عصرها که درب زندان را برای اعدام باز می‌کردند، بعضی مواقع یک یا چند نفر را برای اعدام صدا می‌زدند و چالشان می‌کردند. من برای اینکه اسم هم‌بندی‌های شهیدم را فراموش نکنم، عصرهای کریسکان را انتخاب کردم که بچه‌ها را عصرها در دره‌ کریسکان اعدام می‌کردند.»

برشی از این اثر را به انتخاب همسر امیر سعیدزاده که یکی از راویان اثر است، باهم می‌خوانیم: در طول دوران اسارتِ شوهرم، هرگز آرایش نکردم. در هیچ جشن و مجلس شادی شرکت نکردم. حتی به عروسی برادرم هم نرفتم. دو دست لباس مشکی داشتم که چپ و راست می‌پوشیدم و عوض می‌کردم. اسارت سعید از چهار سال گذشت. خبر دادند قرار است اعدام شود. اطلاعات دلداری‌مان داد و گفت: «هر کاری لازم باشه برای آزادی‌اش انجام می‌دیم. هرکسی را بخوان می‌دیم تا مبادله انجام بگیره. چندین زندانی داریم که می‌تونیم با سعید مبادله کنیم. غصه نخورین، این‌جوری می‌خوان روحیه شما را بشکنن.»

بعضی‌ها هم به شایعات دامن می‌زدند و می‌گفتند: «امکان نداره دموکرات سعید را آزاد کنه.» افراد بانفوذ قول همکاری و سفارش به دموکرات را می‌دادند، ولی کاری از دستشان برنمی‌آمد. پرونده‌ ما در کمیته‌ امداد بسته شد و حقوق و مزایایمان به بنیاد شهید منتقل شد. مستمری اطلاعات قطع شد. کمیته‌ امداد هم خدماتش را قطع کرد. همه‌ ارگان‌ها پذیرفتند که سعید اعدام می‌شود. دیگر هیچ‌کس امیدی به آزادی‌اش نداشت. برابر شواهد و قراین پذیرفتیم احتمال اعدام قوت گرفته و کاری هم از دست کسی بر نمی‌آید. معمولاً پرونده‌ شهدا را به بنیاد شهید انتقال می‌دادند. ما هم باورمان شد سعید به کاروان شهدا پیوسته است.»

تقریظ رهبری بر اثر «عصرهای کریسکان»

«سوران» پس از سریال «کاتب اعظم» که اقتباسی از کتاب «اعترافات کاتب کشته شده» بود، دومین اثر اقتباسی مرکز سریال سوره محسوب می‌شود.

پایان پیام/

منبع: خبرگزاری فارس

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: عصرهای کریسکان امیر سعیدزاده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۸۸۶۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

لبه تیغ

سروش قاسمی: پس از سخنان اصغر جهانگیر(سخنگوی قوه قضاییه) در باب شکسته شدن حکم اعدام بابک زنجانی به 20 سال حبس که تا امروز بیش از 10 سال آن را گذرانده است، واکنش ها و بازتاب های متفاوتی را شاهد بودیم. در ابتدا باید به این نگاه و تغییر رویه قوه قضاییه تبریک گفت و به به مسیر و عملکرد خشنود بود، زیرا که جامعه ما به جایی رسیده است که باید بداند راهکار اعدام نیست و نبوده است. اگر با اعدام چیزی می خواست حل شود، مطمئنا بعد از اعدام  وحید مظلومین معروف به سلطان سکه، قیمت سکه افت می کرد یا حداقل ثابت می ماند، ولی الان می بینیم افت که نکرده است هیچ، بلکه ده برابر هم شده است!
اما پس از آن کلیپی از سخنان حسن روحانی بازنشر می شود و در آن لبّ لباب مطلب این است که این پول کجاست؟ امروز نیز بیشترین دغدغه مردم در ایران اقتصاد است و همیشه با چنین اتفاق هایی مردم ریزبین تر می شودند که این پول کجاست؟ و متأسفانه هنوز پاسخی درخور در این باب داده نشده است و از ارجاع پول صحبت می شود، ولی اقناع مردم صورت نگرفته است. در اینجاست که باید از رویه جدید قوه قضاییه خوشحال بود، اما در عین حال، در خصوص اقناع مردم باید نگران بود. چرا که پرونده بابک زنجانی چند بعد دارد: بعد روانشناختی، بعد تصمیم گیری، بعد قانونی، بعد بین المللی، بعد تحریم

1- بعد روانشناختی: در بعد روانشناختی تبعاتی که این پرونده بر روح تک تک ایرانیان گذاشته است، غیر قابل جبران یا شاید سالیان سال طول بکشد که جبران شود، گاهی در شبکه های مجازی می بینید که برای ارزیابی رقم آن از عدد استفاده نمی شود و آن را به صورت قیاسی می بینند. یعنی: یک میلیارد کیلو برنج ایرانی یا یارانه 400 میلیون نفر در یک ماه یا 6 ورزشگاه مدرن و 200 میلیون کیلو گوشت گوسفندی.

برای مردمی که این روزها زیر شدیدترین فشارهای اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، چنین رقم هایی از بعد رواشناختی بسیار تکان دهنده و سخت است. اینکه این اعتماد روانی چگونه بازگردد، جای بسی سوال است.

2-بعد تصمیم گیری: در بعد تصمیم گیری که در ویدئو بازنشر شده از حسن روحانی هم مشاهده می کنیم، در دوران دولت بهار چه کسی اجازه چنین کاری را به بابک زنجانی داده است و چگونه بابک زنجانی سر بر می آورد و چرا کسی دیگر متصدی چنین امری نمی شود؟
این سوال نیز بسیار جای تامل دارد و حتی نه در پرونده بابک زنجانی که در اکثر پرونده های فساد چنین سوالاتی مطرح می گردد و پاسخ به آن راهی ندارد جز ریشه یابی این پرونده و به قول رییس جمهور پیشین: باید ریشه را پیدا کرد وگرنه فساد از بین نمی‌رود.

3-بعد قانونی: ضمن دفاع تمام قد از رویه جدید قوه قضاییه که همراه با نگاه حقوق بشری است، اما سوالات بسیاری پیش روی مردم هست. از جمله مقایسه ی نحوه برخورد با دیگر موارد و جرایم و حتی نحوه برخورد با دیگر موارد فساد است. از دل جامعه اینگونه شنیده می شود که چرا و چگونه وحید مظلومین (سلطان سکه)در مدت کوتاهی برایش پرونده تشکیل می شود و اعدام می گردد، اما در مورد پرونده بابک زنجانی سال ها چنین پرونده ای جریان می یابد و در آخر حکم شکسته و به 20سال حبس که نیمی از آن نیز کشیده است، اکتفا می شود؟!
در این بعد باید مردم را قانع کرد. در اینجا کار به انسان هایی که جنایت را خودی و غیر خودی می بینند نداریم، زیرا عده ای جنایت مرگ جورج فلوید را شاید جنایت ندادند، چون اصلا در دید این افراد جنایت نیز سیاست زده است، اما بحث در اینجا نگاه حقوق بشر است و روند بسیار خوبی که شکل گرفته است؛ ولی باید همراه با اقناع مردم باشد و نگاهی که مردم بدانند آن رویه اعدام تمام شده است و حالا به این نتیجه رسیده ایم که اعدام راه حل نیست و باید نوع دیگر  فساد را ریشه یابی کنیم و بنیان گذشته فرو ریخته شده و طرحی نو در انداخته ایم.

4-بعد بین المللی: در این سالیان فسادهایی که در ایران شکل گرفته است، اگر نگوییم بی سابقه، مطمئنا کم سابقه در جهان کنونی است/ این نیز می تواند به حیثیت جنبه بین المللی ایران عزیز نیز خدشه جبران ناپذیری وارد کند و در سطح جهان همانگونه که کشورهای امریکای جنوبی و افغانستان را با قاچاق مواد مخدر می شناسند، ایران را نیز با فساد بشناسند و این نتیجه ای ندارد جز فرار سرمایه؛ زیرا سرمایه گذار به این فکر می کند که یا باید وارد چرخه فساد شود یا سرمایه اش هر لحظه امکان از بین رفتن دارد و این باعث می شود که روند اداری و شفاف سرمایه گذاری و اقتصاد به روند پشت پرده ها و رانتی تبدیل شود که به مرور اقتصاد کشور را ویران کند و در بعد دیگرش سرمایه گذار با خود چنین می گوید که باید با دلال مصاحبت کند تا به سود برسد و تمام این موارد باعث می شود که اقتصاد درجا بزند.

5-بعد تحریم: مهمترین بعد می توان به بعد تحریم های کمر شکن اشاره کرد که در دولت های نهم و دهم بر سر مردم ایران ویران شد و هنوز تبعات آن نیز در سیاست و اقتصاد کشور مشاهده می شود، تبعاتی که به خاطر بی خردی بر مردم ایران وارد شد و تحریم های نفتی و بانکی ای شکل گرفت که باعث حضور و مشاهده فسادهای بزرگی چون بابک زنجانی بودیم، زیرا کشور به حالت نرمال نمی توانست نفت بفروشد و باید تحریم ها را دور می زد و در حالت تحریم و دور زدن تحریم چنین فسادهایی حتما امکان پذیر است، زیرا شما نفت را به فردی می دهید و او باید با هر روشی که می تواند نفت را بفروشد و حالا پول نفت را چگونه به دولت تحویل دهد یا حتی اصلا تحویل ندهد و هزار اما و اگر دیگر، پیش رو است. زیرا حتی اگر اعدام هم شود وقتی پول نفت به دولت تحویل داده نشود و در چرخه اقتصادی و بهبود زندگی مردم نباشد و برای اقتصاد و جیب مردم هیچ سودی نداشته باشد چه فایده دارد؟
 ولی بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید شاهد بودیم که میزان فساد به خاطر برداشته شدن تحریم چقدر کمتر شده بود و این چیزی نیست جز یک کلام که: تحریم باعث فساد می شود.

در پایان باید به این نکته اشاره کرد که برداشته شدن تحریم و همانگونه که آقای صدر عضو مجمع تشخیص مصلحت می گویند باید اف ای تی اف را عملی کرد، زیرا باعث شفافیت مالی می گردد و سعی کرد رویه برجام را ادامه داد و تعامل را با جهان از سر گرفت، زیرا شکوفایی اقتصادی و از بین رفتن فساد دو بخش دارد که یک بخش رویه قضایی است که نشانه های تغییر را مشاهده می کنیم و باید از این رویه خشنود بود و یک بخش دیگر نیز اقتصاد باز و شفاف است؛ که راهی جز تعامل با دنیا و رویه برجام نداریم. زیرا نیاز به سرمایه گذاری چه در داخل و خارج داریم. و این راهی نیست جز حرکت به لبه تیغ؛ که البته با تکیه بر خرد می توان به سمت آینده ای روشن گام برداشت.

دیگر خبرها

  • احیای استقلال بعد از دو سکته ناقص/ خارجی‌ها صدر را آبی نگه داشتند
  • زندانی شدن یک معلم به‌خاطر تشابه اسمی با یک فرمانده
  • نه از یاران «ب. ز» می‌گویند نه مسائل مالی پرونده را شفاف می‌کنند
  • لبه تیغ
  • اجازه اعدام درختان در پارک لاله را نخواهیم داد
  • این مرد بخاطر شباهت اسمی با یک فرمانده سپاه، ۳ سال در زندان انفرادی بود
  • انتقال هوایی بیمار سکته قلبی از داران به بیمارستان چمران اصفهان
  • بازیگر سینما و پیشنهاد کتابی مرموز
  • روایت اسارت؛ از پیروزی اسرای ایرانی بر فرماندهان عراقی تا جرزنی بعثی‌ها
  • انتشار کتابی از عدنان غُریفی در اولین سالگرد درگذشتش